دیشب چقدر آسمان شهرم زیبا بود
تمامش با بالونهای آرزو فرش شده بود.
خدایا
هرآرزویی که به سمت تو می آمد
تکه ای دل به همراه داشت
در پایان این سال
هیچکس را آرزو به دل نگذار.
گاهی فکر میکنم
به جای زشتیها و پلشتی ها که
می بایست به زردی آتش
می سپردیم
آرزوهایمان را خاکستر کرده
و از رویش گذر کردیم!
پ.ن :
امروز به یاد مرحوم حجازی این تکه کلامش را به یادگار
برایت میگذارم **مخاطب خاص**
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم.