وقتی تمامی به درختان بی سایه تبدیل شده ایم،
دیگر به زمین هم اتکایی نیست!
مسافر کوچولو دیگربرای یافتن دوست انسان نما
ستاره اش را ترک نخواهدکرد!
آسمان_ بدون ابر
ستاره_ های بی نور
آفتاب نیز گرمایی برای سوزاندن ندارد!
ومن چه بیهوده به دنبال درختی برای تکیه
به سایه هایش هستم،
آنهم تبر به دست !!!
وقتی کنسرتهای دور جهان یا شایدم خاورمیانه
وکشورهای دیوار به دیوارخودمان رامی بینم
وسیل مشتاقانی که از زور شکم سیری و یا شایدم
زیر شکم با دل وجان به آن سوی مرزها
پر می کشند،
به خودم نهیب می زنم که :
هی فلانی بشاش به این روزگار که
"خلایق هرچه لایق"