اول :
رانندگی با دستای سوخته وباندپیچی شده.
میگم سختت نیس ؟
میگه شرمندگی زن وبچه سخت تره!
دوم :
دارم توی ذهنم براش آسمون وریسمون می بافم
برمیگرده به من میگه تا الان۲۲تا عمل روی بدنم
انجام دادم.
میگم مگه جانبازی؟
میگه۵۵٪ که ۵٪ اونو امسال کم کردن!
سوم :
میگه از اتوبان با موتور رد میشدم،دیدم پسر بچه عرض اتوبانو داره
مثل کره اسب یورتمه میره.
فقط چن متر مونده بود که یک پژوپرشیا لهش کنه که از روی موتور پریدم
بغلش کردم.
نتیجه :
کتف وپای شکسته.تازه اشم پدر بچه شاکی از من که
چرا اجازه ندادی بره زیر ماشین تا من دیه ی سی چهل میلیونی بچه ی له شدمو بگیرم!!!
آخر :
توی ذهنم ذوب شدم توی درداش اما قبل ازاون دیدم که به جای اون چقدر مدعی ارث ومیراث زیادشده!
امثال همون پدر لایق له شدن هستن نه اون بجه ...
اگه یذره وقت صرف تربیت اون بچه کرده بود که عرض اتوبان و یورتمه نره الان نه کسی شرمنده زن و بچه ش میشد و نه کسی مدعی ... کسی رو هم مسئول نمی دونست و دنبال مقصر نمی گشت. درضمن اون بجه هم یه تو گوشی می خواد !
این اعتقادات کی می خواد اصولی بشه ؟؟؟
دردناکه بچه محل
دردناک
ولی تو مملکت امام زمانی که برامون ساختن همه اینا توجیه داره برادر