امشب بیا بار گناهت را عوض کن
یا فکرهای اشتباهت را عوض کن
در بازی تکراری این روزهامان
گاهی به جای قلعه شاهت را عوض کن
دائم که تنهایی ما تقصیر من نیست
یکبار هم طرز نگاهت را عوض کن
یا عشق را رنگی تر از رنگین کمان کن
یا رنگ چشمان سیاهت را عوض کن
من با تمام اعتقادت جنگ دارم
حالا تو هی شال و کلاهت را عوض کن!
انگار چیزی بین ما دیگر نمانده
فرصت اگر شد دلبخواهت را عوض کن
امشب تمام حرف هایم را نوشتم
یا بگذر از من یا که راهت را عوض کن !
محمد نجفی نوکاشتی
در چله تابستان
در سرما جان دادی !
عقاب دوست ندارد بر خاک بیوفتد
همیشه دوست دارد در اوج بمیرد!