تب۴۰درجه

پاداش انسانهای شجاع گردن آویزی به شکل مثلث است که برروی آن نوشته شده "خطرسقوط"

تب۴۰درجه

پاداش انسانهای شجاع گردن آویزی به شکل مثلث است که برروی آن نوشته شده "خطرسقوط"

فقط بنویس !

 

من با دیدن این عکس ومقایسه آن با خبر  

سه هزار میلیارداز نوشتن عاجزم لطفا 

توچیزی بنویس.

به نام یک پدر

 

 

زمانی که با چشمان خیس   

به بهانه دستهای خالی  

در را باز میکنم  

تنها دلخوشی من 

پرشدن این دستها  

با دستان کوچک شماست! 

 

برای ستایش و سوگند

جدول

عمود بر افق نگاهت

تنها جدول حل نشده ای است

که از پر کردن خانه های آن عاجزم! 

کوزه سولاخ

 

میگویند از کوزه همان طراود که دراوست.  

ما که ندیدیم طرف سه هزار میلیاردو برداشت و در رفت .فقط یکی رو به مانشون دادن گفتن این آقا که تازه هرهفته هم صف اول نماز جمعه می ایستاده وتازشم دوملیتی هم بوده پولارو هاپولی کرده و زده به چاک. 

ملت ما هم که دراز گوش(البته بلانسبت)گفتن خدا ذلیلش کنه،

فدای یک تار موی رهبر! 

رهبر گفت :  

لطفا هیزم به آتیش اجانب نریزین،از این پولا زیاد خورده شده...  

اما دیدیم که توی مسابقه فوتبال جوون بدبخت که تحمل دولا شدن هم تیمی خودش رو نداره ودر مقابل دیدگان هزاران بیننده که انگشت به ماحتت مونده بودن کم مونده بود 

از این فرصت بدست اومده کمال سوءاستفاده را برده وتجاوز  را بر تعامل ترجیح بده. 

آنهم نه یک بار بلکه دوبار(عجب حشری بوده بنده خدا).  

حالا باید دید که اینبار دست کدام اجنبی از توی پروپاچه بیرون خواهد آمدومسئولیت این فیلم سکسی ورزشی رو بعهده خواهد گرفت.البته شاید این بنده خداها هم دوملیتی یا شایدم دوجنسیتی باشند!

بارون ،بی رون

چند روزی بود به خاطر مشغله زندگی کنار پنجره نرفته بودم.صبح زود حال وهوایی به سرم زد تا شرشر بارون رو ،سردرگمی مسافرایی که کنار خیابون از رد شدن  

بی خیال ماشینهای گذری حسابی خیس شده بودن رو تماشا 

کنم. لعنت به این چشما که هیچ موقع سروقت به تماشای  

چیزی نرفت. 

با دمپایی لا انگشتی ،تلو تلو خورون پاهایی رو که از سرما ودرد بی حس شده بود رو کف آسفالت پر از آب میکشید.توی نظر اول حسی بهت میگفت که این دختر دیوونه اول صبحی اینجا چه غلطی میکنه؟ اونم کنار این همه ماشین گذری که مسابقه آبپاشی براه انداخته بودن.

به چهره دقت میکردی شاید17یا18بیشتر سن وسال نداشت. خودش رو به هرزحمتی بودتا روبروی پنجره کشوند.اونجا بود که پشتش رو به پنجره وتمام ماشینها کردوشلوارش رو که تا روی باسنش پایین بود رو از زیر مانتو تا کمر بالا کشید. 

وفیلم یک فلاش بک خورد .برگشت به داخل ماشینی که سوارش کرده بودن.وچند تا جوون به زورعقب وجلو ی این دختر رو یکی کرده بودن و... 

از جلوی پنجره رد شد تا خودشو به زور بالای سکو بکشه،تا از زیر شر شر این بارون لعنتی پرت بکنه زیر پل تا گم بشه توی ازدحام این همه ماشین تا شاید یک ماشین دیگه وچندتا 

جوون تا چند دقیقه از زیر خیسی وهوای سرد یک گرمای کشنده رو تجربه بکنه. 

از این بارون وهوای دونفره اوقم میگیره .از تمام ماشینها وسرنشینای ... 

از پنجره میرم کنار برای همیشه...