درد من حصار برکه نیست
درد من زیستن با ماهیانی است
که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!
دکتر مصدق
نگاه کن!
احمدشاملو
پ.ن :
به مناسبت ۳۰ خرداد ماه سومین سالِ نبود نداها و اشکان ها....ندا با چشمان باز از دنیا رفت،
شرم بر ما اگر با چشمان بسته زندگی کنیم.
من هم داستانی دارم برای خودم.ولی هیچکدام را به هیچکس نگفته ام
تاحالا...
درونم تاول زده از حرفهایی که برای کسی حرف نمی شوند
تا سبک شود این
دل
ذهن
زندگی
اماداستان من بنام سگهای نازی آباد بر این صفحه حک خواهد شد
وانتخاب این اسم را در متن خود_نوشته هایم درک خواهی کرد
پس خواننده گرامی فقط بخوان وبگذر
من به خلاقیت نیازی ندارم...