زمستان با یلدا آمد
سرما برای اینکه زورش را به رخ پاییز بکشد
یک دقیقه بیشتر ماند
برای من خسته تفاوتی با شبهای دیگر نداشت
چشم را که می بندم همان عقربه های ساعت را می بینم
چشم را که باز میکنم ، عقربه ها از بزرگ به کوچک
به دنبال هم
بی نفس
بی خیال روان.
کاش یلدای امسال کش می آمد
به اندازه ی یک دقیقه بیشتر از یک دقیقه!!!